الزامات و چالشهای تحقق احکام مسکن و شهرسازی در برنامه هفتم در جلسهای در مرکز پژوهشهای مجلس بررسی شد. در این نشست عنوان شد که عمده قوانین مربوط به مسکن به جای حمایتی بودن، ماهیت تنبیهی و درآمدزایی دارند. به عنوان نمونه چند نوبت مالیات در فرآیند ساخت و تعدد پایههای مالیاتی بخش مسکن، شرایط دشوار بیمه ساختمان و تعهدات اندک تامیناجتماعی در مقابل کارگران ساختمانی و بار سنگین و فزاینده هزینه و زمان صدور جواز توسط شهرداری و بوروکراسی و مسائل نظام مهندسی ساختمان عملا موانعی برای فعالان این حوزه ایجاد کرده است. یکی دیگر از مباحث مهم این نشست، نقد قوانین و مقررات مالیاتی و نگاه منفی به بخش انبوهسازان بود.
پنج معاونت، شرکت و سازمان در یک وزارتخانه برای حوزههای بههم پیوسته و غیرقابل تفکیک «زمین، مسکن و شهرسازی» تصمیمگیری میکنند. برآیند این مدل سیاستگذاری جزیرهای طی دو دهه گذشته، «تقابل پنهان» دستگاههای به ظاهر «هماهنگ با هم» برای تخصیص منابع بوده که سه آسیب به بخش مسکن وارد کرده است؛ یک شرکت دولتی به دنبال «وام و زمین برای توسعه منفصل شهرها» و دیگری، در تلاش برای رفع فرسودگی درون شهرها. عزل و نصبها در وزارتخانه متولی این بخش فرصتی است برای «ادغام این جزایر» به معنای «سیاستگذاری برای حل مساله مشترک».
دولت و شهرداری هر کدام، نوعی از «مالیات سالانه بر آپارتمان» را دریافت میکنند که هر دو در مقایسه با رویه جهانی «مالیات سالانه ملکی» مملو از اشکال است. تجربه مالیاتستانی در آمریکا نشان میدهد، قیمت مسکن حساسیت معناداری به نرخ مالیات سالانه دارد و در عین حال، باعث کاهش سوداگری و عرضه زمین به بازار مصرف میشود. با وجود پنجکاره بودن این مالیات، فرمول بهکار گرفتهشده در شهرداری، از بابت نرخ، کاملا ناکارآمد است و همین مالیات با اسم رمز «املاک لوکس» در بودجه۱۴۰۴ نیز چهار ایراد دارد.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی رسمی، اعلام کرد: در فاصله سالهای ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۳، «تنها ۲۰هزار واحد مسکونی از طرح نهضت ملی مسکن به سرانجام رسید». بر اساس طرح نهضت ملی مسکن، قرار بود سالانه یک میلیون واحد مسکونی در کشور روی زمینهای ۹۹ ساله ساخته شود. براین اساس، باید تا امروز «دستکم ۲ میلیون مسکن دولتیساز با قیمت ارزان تحویل خانوارهای بیخانه شده باشد.»
«مالیاتستان» در نیمسال اول ۱۴۰۳ فقط ۰.۸ درصد از آنچه قرار بود تحت عنوان «مالیات بر خانهخالی» از مالکان دریافت شود را وصول کرد. بررسیها نشان میدهد، این مردودی مقابل مالکان املاک منجمدشده در بازار مسکن، دستکم برای سومین سالی متوالی رخ میدهد. شکست برابر خانههای خالی ناشی از «یک قانون با ۱۰۰۱ معافیت و استثنا» و همچنین «چشمبستن سیاستگذار» نسبت به الگوی جهانی مالیاتستانی از ملک است. در کارنامه اخیر، موفقیت نسبی در اخذ مالیات از املاک لوکس میتواند برای اصلاح مسیر در بازار خانههای بلااستفاده، معنادار باشد.
سرمایهگذاریهای ساختمانی در سال گذشته «در مجموع» و به لحاظ «رشد واقعی» ۹درصد نسبت به ۱۴۰۱ در کل کشور افزایش پیدا کرد. اما «نمای پنهان» این آمار رسمی که به «اجزای سرمایهگذاریهای صورتگرفته» اختصاص دارد، «علامت نامساعد» از بازار مسکن۱۴۰۲ مخابره میکند. حجم کل سرمایهگذاری شامل سه مرحله خطتولید ساختمان میشود؛ «شروع ساخت»، «نیمهتمامها» و «تکمیل ساختمانها». سال گذشته ورود سرمایه به مرحلهاول «رکورد رشد واقعی از سال ۸۷» را زد که یک علت کلیدی داشت.
در مرحله نخست از طرح مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، ۶ کلانشهر کشور شامل تهران، کرج، کرمان، مشهد، تبریز و زنجان مورد مطالعه قرار گرفتند که پس از انجام مراحل مطالعاتی و ارزیابیهای میدانی مختلف، نقشه حریم گسلی در شهرهای ذکر شده تهیه و ارائه شد. این کار پس از انجام مراحل قانونی در کارگروه مخاطرات استانها، کمیته فنی استانداریها به تایید رسید و در نهایت با طرح در شورایعالی شهرسازی و معماری، نقشههای مذکور به تصویب و تائید رسید و نهادهای ذیربط از جمله شهرداریها و ادارات کل راه و شهرسازی جهت پیادهسازی در طرحهای جامع و تفصیلی و اعمال در تصمیمگیریهای آتی شهرها از نظر کاربری اراضی، تعداد طبقات ساختمانها، نوع ساخت و ساز، ممنوعیت ساخت ساختمانهای با اهمیت بسیار زیاد و اولویتبندی مقاومسازی سازههای موجود، نسبت به اجرای آن مسئولیت دارند.
هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار از اواخر دهه۹۰ به «غول درآمدخوار» تبدیل شد؛ این غول امروز در مناطق شهری، دوپینگ کرده و در حال بلعیدن نزدیک به نیمی از کل هزینه زندگی ماهانه و سالانه شهروندان است. اطلاعات رسمی از آخرین وضعیت «بزرگی هزینه تامین مسکن» در زندگی خانوارهای شهری ۳۱ استان کشور نشان میدهد سهم این فاکتور اصلی و غیرقابل حذف در سبد هزینه شهرنشینها از ۳۸درصد سال۱۴۰۱ به ۴۲.۴درصد در سال۱۴۰۲ افزایش پیدا کرده است. اجارهنشینها در دهه۸۰ تنها ۲۸درصد از هزینههای زندگیشان را صرف مسکن میکردند. از ابتدای دهه۹۰ این فاکتور، بزرگ و بزرگتر شد. سطح متعارف «هزینه مسکن» در سبد خانوار براساس توصیه جهانی، حداکثر ۳۰درصد باید باشد. در غیر اینصورت، «کیفیت زندگی» آسیب میبیند و رفاه کاهش پیدا میکند.
دولت برای دخالت در بازار مسکن بهانههای خاص خود را دارد؛ بهانههایی مانند اینکه زمین کالای قابل تولید نیست و شباهتی به دیگر بازارها ندارد. در نتیجه نیاز است که دولت دخالتهای بهخصوصی در بازار زمین و مسکن داشته باشد. برخی بهانههای دیگر این است که بازار مسکن از معدود حوزههایی است که حتی در همه کشورهای توسعهیافته، دولتها به شکلهای گسترده و متنوع از قبیل یارانه وامهای رهنی، معافیتهای مالیاتی وسیع، بیمه بازار وامهای رهنی، تثبیت اجاره، قرعهکشی منازل ارزان برای اقشار کمدرآمد، اجبار سازندگان تجاری برای فروش برخی واحدها به قیمت پایین و... در آن مداخله میکنند. در واقع پایه این استدلالها این است که مسکن کالای خصوصی صرف نیست و با سایر کالاها فرق میکند. اما مرز باریک مداخله دولت در بازار مسکن چگونه تعیین میشود و به عبارت دیگر، سوزنبان سیاستگذاری مسکن چیست؟
سقوط مرتب سهم مسکن از تسهیلات بانکی طی نیمسال اول –در ادامه ریزش در سالهای اخیر- از «ضعف پنهان» بانکها در تامین مالی بخش مهم اقتصاد حکایت دارد. این سهم از ۷درصد سال گذشته به ۶درصد در ۴ماه اول امسال و ۵.۶درصد در ۶ماه تنزل کرده؛ سهم متعارف حداقل ۲۰درصد است. رکوردهای جدید نیز از ناکارآمدی وام خرید و نپرداختن وام تعمیرات ثبت شده است. بررسیها از راز این سقوط نشان میدهد، منبع شارژ مسکن، خودش دشارژ شده و با «جریمه» هم برنمیگردد. بانکدارها سه راهکار پیشنهاد میکنند.
در دست اقدام
به گزارش روابط عمومی انجمن انبوه سازان مسکن و ساختمان آذربایجان شرقی، تابستان سال ۱۴۰۰ بود که در راستای اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی، قانون جهش تولید مسکن که با عنوان «طرح دوفوریتی جهش تولید و تأمین مسکن» از سوی دولت سیزدهم، به مجلس تقدیم شده بود، به تصویب مجلس و شورای نگهبان رسید؛ طرحی که بر اساس آن قرار بود وضعیت ساخت مسکن در کشور متحول شود. طبق قانون جهش تولید مسکن، بانکهای کشور، باید تا کنون حداقل رقم ۲۳۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی اعطا کرده باشند، اما آمارها نشان میدهد تاکنون تنها ۷ درصد از مبلغ تعیین شده، اعطا شده که برابر است با ۱۷۵ هزار میلیارد تومان. عملکرد ۲۰ بانک و مؤسسه اعتباری در پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن طی یک سال (شهریور ۱۴۰۰ تا شهریور ۱۴۰۱) صفر بوده است. بر این اساس بانکهای سامان، کارآفرین، اقتصاد نوین، پاسارگاد، سینا، سرمایه، دی، آینده، شهر، گردشگری، خاورمیانه، ایرانزمین، توسعه تعاون، رفاه، سپه، پست بانک، کشاورزی، صادرات و ۲ موسسه ملل و نور با وجود سهمیه قانونی در سال اول اجرای قانون، تسهیلاتی برای پروژههای نهضت ملی مسکن پرداخت نکردند. اگرچه در سال دوم، روند پرداختها به نرخ ۸ درصدی رسید، اما رویه عدم همراهی مناسب سیستم بانکی با نهضت ملی مسکن در سال دوم نیز تاکنون ادامه دارد. این آمار و ارقام در شرایطی ثبت شده که بر اساس تبصره ۵ ماده ۴ قانون جهش تولید مسکن، سازمان امور مالیاتی قادر به برخورد با متخلفان است. در این بند میخوانیم: «سازمان امور مالیاتی کشور موظف است درصورت عدم رعایت موضوع این ماده، در قالب بودجه سنواتی، مالیاتی برابر ۲۰ درصد تعهد انجام نشده را از بانکها و موسسات اعتباری مستنکف اخذ و به خزانهداری کل کشور واریز نماید.» مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی درمورد این موضوع در ۲ آذر ماه سال جاری گفته بود: «تاکنون جریمه مالیاتی بانکها به صندوق ملی مسکن واریز نشده و براساس قانون، بانکها باید ۲۰ درصد منابع تسهیلاتی خود را به بخش مسکن اختصاص دهند که برخی بانکها نپرداختند.»
شکاف هزار درصدی بین تورم مسکن و حقوق عدم تحقق برنامه جهش تولید مسکن در شرایطی رخ میدهد که علیرغم افزایش ۳۵ درصدی حقوق کارگران، همچنان شکاف هزار درصدی بین تورم مسکن و افزایش حقوق کارگران وجود دارد. با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که چرا بانکها در پرداخت تسهیلات بانکی بخش مسکن، موفق عمل نکردهاند و برای ساخت و توسعه مسکن در کشور چه روشهایی برای تامین مالی پروژههای این حوزه اندیشیده شده است؟
تورم تمام سرمایه بانکها را میبلعد
بیتاله ستاریان، کارشناس و تحلیلگر اقتصاد مسکن در پاسخ به این پرسشها گفت: اصولا همیشه همینطور بوده که بانکها زیر بار تسهیلات کلان مسکن نمیرفتهاند و نمیروند. دلیل این موضوع نیز کاملا مشخص است، وقتی ما در جامعهای زندگی میکنیم که تورم بالا داریم، چطور انتظار داریم که بانکها منابع خود را در اختیار بخش مسکن بگذارند؟ این در حالی است که تسهیلات بین بانکی بسیار بیشتر از اینها است.
وی با طرح این پرسش که این ضرر هنگفت باید چگونه جبران شود؟ ادامه داد: یا باید دولت به بانکها سوبسید و یارانه بدهد که اصلا از لحاظ سیستم بانکداری معقول و متین نیست، یا باید نرخ بهره را بالا ببرد و به ارقامی مثل ۵۰ درصد برساند که این هم امکانپذیر نیست. چون نه فقط مسکن کشور، بلکه هیچ یک از بخشهای بازار تولید ما کشش چنین بهرههایی را ندارد. حتی بهرههای ۲۰ درصدی هم که در بخشهای مختلفی مثل کشاورزی گرفته میشود، به شکلی است که هیچگاه تولیدکننده فکر نمیکند بتواند از طریق تولید از پس بهرههای بانکی بربیاید، بلکه به دنبال این است که از طریق ذخایر سرمایهای آتی بتواند بهرهها را جبران کند.
اقتصاد ما درگیر تورم بالای ۴۰ درصد است وی افزود: نمیتوانیم حقیقت را انکار کنیم و نگوییم که اقتصاد ما بیمار و درگیر تورم بالای ۴۰ درصد است، با این شرایط انتظارات بالا از سیستم بانکی کشور، اصلا معقول و امکانپذیر نیست. پایین آوردن نرخ بهره هم قوانین و شرایطی دارد. درواقع باید تمامی قوانین اقتصادی را پیاده کنیم تا بتوانیم کوچکترین تغییری در رقم تسهیلات بانکی یا نرخ بهره بانکی ایجاد کنیم. بانک هم باید قادر باشد گردش پول داشته باشد، چون اگر نتواند، قطعا ضرر خواهد کرد. ستاریان با تاکید بر اینکه در شرایط فعلی، هیچ یک از مواردی که اشاره کردم رعایت نمیشود، اظهار داشت: ما پول را در بانکها گذاشتهایم، آن هم بدون فعالیت. درواقع مابقی عملیاتهای بانکی که در دیگر نقاط جهان انجام میشود، را انجام نمیدهیم. متاسفانه سیستم تسهیلاتدهی بانکها در بسیاری از موارد به رانت منتهی و مرتبط میشود. حتی اگر، فردی که تسهیلات دریافت میکند به جای هر اقدامی در بخش تولید، به بازار ارز متوسل شود و برای مثال دلار بخرد، بیشتر سود میکند تا هر اقدام دیگری. به همین دلیل است که معتقدم تورم موجود در کشور، همه سرمایههای ما را میبلعد و نابود میکند، از جمله سرمایههای بانکی.
مشکل مسکن با ورشکستگی بانکها، حل نمیشود این استاد دانشگاه گفت: درخصوص مسکن، برخی ابزارهای مالی وجود دارند که میتوانند به رشد بازار مسکن کمک کنند، اما مشکل این است که اصلا ابزارهای مالی، مجال فعالیت ندارند. اقتصاد ما، بسته و انحصاری است و درنتیجه ابزارهای مالی، در این اقتصاد، کارکرد خود را از دست میدهند. جالب است بدانید که عمده ابزارهای مالی، از طریق سیستمهای بانکی اعمال میشود، اما در کشورهای دیگر جهان، ساختار اقتصادی به شیوهای طراحی شده که بخش خصوصی قدرت بالایی دارد و گاهی تا ۹۰ درصد مسکن، در بخش خصوصی تامین میشود. ستاریان ادامه داد: در کشور ما مسکن عمدتا در بخشهای دولتی یا در بخشهایی که دولت در آنها سهام دارد، قدرتمند است. عملا این نوع ساختار باعث میشود بخش خصوصی قدرت خود را برای توسعه حوزه مسکن از دست بدهد. این وضعیت را نه فقط در بخش مسکن، بلکه در دیگر بخشها از جمله صنایع و معادن نیز داریم. سازندگان مسکن یا تولیدکنندگان در سایر بخشهای کشور، عملا نه امید چندانی به دولت دارند و نه به سیستم بانکی کشور.
واقعبینی، حلقه مفقوده بخشهای بودجه وی افزود: فاصله بین آنچه که توسط دولت به عنوان نرخ تسهیلات بانکی مسکن اعلام میشود و آنچه که بانکها محقق میکنند زیاد است. علت هم مشخص است، چون هیچ نوع واقعبینی را در این حوزه نمیبینیم. گرچه واقعبینی حلقه مفقوده در بسیاری از بخشهای بودجه کشور است. حتی اگر تسهیلات با فشار و زور و اجبار و حتی با ورشکستگی بانکها تامین شود، باز هم، مشکل بخش مسکن در کشور حل نمیشود. ستاریان گفت: گردش مالی در بخش مسکن کشور، گردش بسیار هنگفت و وسیعی است. نیمی از داراییهای کشور در این بخش فعال است. منظور من فقط نیمی از نقدینگی نیست، بلکه تاکید دارم نیمی از داراییهای کشور در این بخش است، بنابراین نوع هدفگذاری باید به شکلی باشد که این داراییها، خود «تبدیل شونده» باشند و بتواند در گردش باشند. این مدرس دانشگاه بیان کرد: مسکن نه نیازی به پول نفت دارد و نه پول گاز. خود بخش مسکن میتواند هزینههای خود را تامین کند، اما مشروط بر آنکه ابزار مالی هم وجود داشته باشد. فروشنده، سازنده، خریدار و سرمایهگذار در مسکن کشورمان را بخش خصوصی تشکیل داده، پس دولت باید اجازه دهد، بخش خصوصی، پولها را به گردش درآورد. وی خاطرنشان کرد: تنها وظیفه دولت این است که ضوابطی را تعیین کند که این بخشها بهتر با یکدیگر در تماس و تبادل مالی باشند. اما متاسفانه چنین روالی در کشور ما وجود ندارد.
منبع: روزنامه خانمان